چرخ. آسمان. سپهر بلند. بلند آسمان. کنایه از آسمان و سپهر. چرخ گردان. چرخ گردنده: که گفتت برو دست رستم ببند نبندد مرا دست چرخ بلند. فردوسی. من آگاهی از فر یزدان دهم هم از راز چرخ بلند آگهم. فردوسی. این چرخ بلند را همی بین بر خاک و هوا و آب و آذر. ناصرخسرو. رجوع به چرخ و چرخ گردنده شود
چرخ. آسمان. سپهر بلند. بلند آسمان. کنایه از آسمان و سپهر. چرخ گردان. چرخ گردنده: که گفتت برو دست رستم ببند نبندد مرا دست چرخ بلند. فردوسی. من آگاهی از فر یزدان دهم هم از راز چرخ بلند آگهم. فردوسی. این چرخ بلند را همی بین بر خاک و هوا و آب و آذر. ناصرخسرو. رجوع به چرخ و چرخ گردنده شود
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’بعقیدۀ صاحب معجم البلدان شهر کوچکی است در آذربایجان یا ارمنستان’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 218). در معجم البلدان ’جرخبند’ بضم جیم شهرکی به ارمنیه یا به اذربیجان یاد شده است
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’بعقیدۀ صاحب معجم البلدان شهر کوچکی است در آذربایجان یا ارمنستان’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 218). در معجم البلدان ’جرخبند’ بضم جیم شهرکی به ارمنیه یا به اذربیجان یاد شده است